کد مطلب:315521 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

ترور شخصیتهای مسلمان
معاویه برای هموار كردن زمینه ی خلافت یزید و از میان بردن كسانی كه می توانستند مورد توجه مسلمانان قرار بگیرند، دست به ترور شخصیتهای مسلمان كه دارای منزلت والایی میان مسلمین بودند، زد و افراد ذیل را بر همین اساس ازپا درآورد.

1- سعد بن ابی وقاص: «سعد بن ابی وقاص» فاتح عراق و یكی از اعضای شورای شش نفره كه عمر آنان را برای خلافت اسلامی كاندید كرده بود، وجودش بر معاویه گران آمد، پس با دادن زهر او را كشت. [1] .

2- عبدالرحمان بن خالد: «عبدالرحمان بن خالد» از پایگاه توده ای وسیعی میان شامیان برخوردار بود و هنگامی كه معاویه با آنان مشورت كرد كه خلافت را پس از خود به چه كسی بسپارد، عبدالرحمان را معرفی كردند. معاویه به روی خود نیاورد و در نهان برای او توطئه ای چید. چندی بعد عبدالرحمان بیمار گشت و معاویه به طبیبی یهودی اشاره كرد تا معالجه ی او را به عهده گیرد و به او زهر دهد. طبیب نیز دستور را به كار بست و عبدالرحمن بر اثر زهر، درگذشت. [2] .

3- عبدالرحمن بن ابی بكر: «عبدالرحمان بن ابی بكر» از برجسته ترین مخالفان معاویه در زمینه ی بیعت گرفتن برای یزید بود و مخالفت خود را آشكار



[ صفحه 117]



كرده بود. خبر مخالفت او در مدینه و دمشق پیچیده بود. معاویه یك صد هزار درهم برای كسب رضایت عبدالرحمن به عنوان رشوه برایش فرستاد، لیكن او از پذیرفتن رشوه خودداری كرد و گفت: «دینم را به دنیایم نمی فروشم». برخی از منابع برآنند كه معاویه او را مسموم كرد و از پا درآورد. [3] .

4- امام حسن (ع): وجود امام حسن (علیه السلام) بر معاویه سنگین شده و او به دنبال راهی برای رهایی از آن حضرت بود؛ زیرا در بندهای پیمان صلح، عهد كرده بود كه خلافت، پس از مرگش، به امام واگذار شود، لذا نزدیكان امام را از نظر گذراند تا وجدان یكی از آنان را خریده و او را به كشتن حضرت برانگیزد.

در این كاوش، كسی جز همسر امام، «جعده بنت اشعث» خائن را نیافت. این زن به خاندانی تعلق داشت كه هرگز نجیب زاده ای به عرصه ی ظهور نرسانده بود و هیچ یك از آنان به ارزشهای انسانی، ایمان نداشتند. پس معاویه با عامل خود در مدینه، مروان بن حكم تماس گرفت و اجرای توطئه را از او خواستار شد. مروان نیز با دادن اموال و وعده ی ازدواج با یزید، او را به انجام این جنایت برانگیخت. «جعده» در پی اجرای خواسته ی جنایتكارانه ی معاویه، حضرت را با زهری قتال، مسموم كرد.

حضرت روزه بود و هنگامی كه زهر در ایشان اثر كرد، آن زن خبیث را مخاطب قرار داد و فرمود:

«مرا كشتی، خداوند تو را بكشد، به خدا! كسی جای مرا برای تو نخواهد گرفت، او - معاویه - تو را فریفت و بازیچه قرار داد، خداوند تو و او را خوار كند...».



[ صفحه 118]



نواده و ریحانه ی پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) زیر بار دردهای سنگین، فرسوده شده بود، زهر كارگر افتاده، چهره ی حضرت پژمرده و رخسارش زردرنگ شده بود، لیكن همچنان به ذكر خدا و تلاوت آیات قرآن مشغول بود تا آنكه روح عظیم حضرت در میان استقبال ملائكه ی رحمان و ارواح پیامبران به سوی پروردگارش عروج كرد.

امام در حالی درگذشت كه مصایب و مشكلات، جانشان را رنجور كرده بودند.

پسر هند به حضرت ظلم كرد. خلافت او را غصب كرد، شیعیان او و پدرش را به زندان افكند یا كشت، او و پدرش را علنا ناسزا گفت و در پایان با شرنگ، احشای امام را پاره پاره كرد.


[1] مقاتل الطالبيين، ص 29.

[2] حياة الامام الحسين، ج 2.

[3] حياة الامام الحسين، ج 2، ص 210 و البداية و النهاية، ج 8، ص 89.